دلبستگی عبارت است از پیوند عاطفی عمیقی که با افراد مهم در زندگی خود برقرار می کنیم به شیوه ای که باعث شود هنگام تعامل با آنها احساس شعف و رضایت را تجربه کنیم و به هنگام شرایط استرس زا و بحران، در کنار آنها احساس آرامش داشته و پناهگاه امنی برای ما محسوب شوند.
file2019102431428rdvkl3.jpg
جان بالبی نظریه پرداز بزرگ دلبستگی را اینطور توصیف کرده است: ارتباط روانی پایدار بین دو انسان.
به نظر بالبی دلبستگی فرایندی است که تا بزرگسالی ادامه می یابد و انسانها در هر سنی که باشند، شادترین و بهترین زمان زندگی شان زمانی است که مطمئن هستند که کسی را در کنارشان داند که می توانند به او تکیه کنند و هنگام مشکلات ز او کمک بگیرند.

دلبستگی چگونه شکل می گیرد؟
بالبی معتقد است عشق مادری در دوره نوزادی و کودکی برای سلامت روان مانند ویتامین ها و پروتئین ها برای سلامت جسمانی ضرورت دارند. او می گوید داشتن رابطه گرم، صمیمی و مستمر بین مادر و کودک امری حیاتی محسوب می شود. و دلبستگی که از این طریق شکل می گیرد، باعث نزدیک نگه داشتن فرزند به مادر شده و بقای کودک را از این طریق تضمین می کند. بنابراین موضوع اصلی نظریه دلبستگی احساس امنیتی است که مادران از طریق مراقبت و برآوردن نیازهای کودکانشان، به آنها منتقل می کنند. به این ترتیب که کودک پرستار یا مراقبش را قابل اتکا و قابل پیش بینی می یابد و از این طریق با اطمینان به کشف دنیای اطرافش می پرازد. دلبستگی موجب کاهش اضطراب شده و این پایگاه امن کودک را قادر به دل کندن از دلبسته ها و کاوش در محیط می سازد.
به طور کلی دلبستگی را می توان جو هیجانی حاکم بر روابط کودک با مراقبش توصیف کرد. اینکه کودک مراقب خود (که معمولا مادرش است) را می جوید و به او می چسبد، نشان دهنده مجود دلبستگی میان آنهاست. نوزاد انسان در حدود ۶ماهگی شروع به دلبستگی می کند و نسبت به افراد غریبه واکنش نشان می دهد. بالبی معتقد بود اگر دلبستگی در ۲ تا ۳ سال اول زندگی درست شکل نگیرد، بعد از آن بسیار دشوار و دیر شکل خواهد گرفت.

دلبستگی چگونه عمل می کند؟

دلبستگی به سیستمی تنظیم کننده اطلاق می شود و فرض بر این است که این سیستم در درون فرد وجود دارد و هدف آن هم تنظیم رفتارهایی است که موجب نزدیک شدن و برقراری تماس با فرد دیگری است که متمایز و حامی و تکیه گاه است. هدف این سیستم ایجاد احساس امنیت روانی می باشد که در یک دوره حساس شکل می گیرد.
به بیان بالبی، سیستم کنترل دلبستگی مانند ترموستات عمل می کند که دارای سنسورهایی است که دمای کنونی را اندازه گیری کرده و آن را با یک سطح استاندارد مقایسه می کند. اگر درجه دما پایینتر بود، سیستم را روشن و اگر دمای کنونی بالاتر از سطح استاندارد باشد آرا خاموش می کند و دما را در سطح استاندارد نگه می دارد. در دلبستگی این درجه بسته به شرایط زمانی متغیر است.
نوزاد انسان از ابتدای تولد رفتارهای خاصی دارد که برانگیزاننده هستند و موجب نزدیکی بین مادر و نوزاد می شوند، این رفتارها «رفتارهای دلبستگی» نامیده می شوند. در هفته های اول زندگی نوزاد تقریبا به طور کامل به مادر وابسته است اما هنوز به ماددر دلبسته نشده است. ایجاد دلبستگی تقریبا از ۶ماهگی آغاز می شود. این وابستگی کم و بیش با رشد کودک کاهش می یابد. در واقع به نقش دلبستگی در ترغیب احساس امنیت تاکید شده است. دلبستگی موجب مستقل شدن کودک شده و بدین صورت از وابستگی متمایز است. وابستگی در واقع منشا زیستی داشته و اساس پیوندهای عاطفی درازمدت را تشکیل می دهد.

ویژگی های دلبستگی
پناهگاه امن: هنگامی که کودک احساس خطر می کند یا می ترسد، می تواند نزد پرستار یا مراقبش (مادر) بازگردد و احساس آرامش کند.
پایه مطمئن: مراقب یا پرستار مطمئن و قابل اتکایی برای کودک به وجود می آورد تا به کشف جهان بپردازد.
حفظ نزدیکی: کودک سعی می کند که نزدیک مراقب یا پرستارش بماند و این امر به او احساس امنیت می دهد.
اندوه جدایی: هنگامی که کودک از پرستار و مراقبش جدا می شود، ناراحت و اندوهگین می شود.

دلبستگی و روابط عاشقانه
به عقیده بالبی، سبک دلبستگی اولیه ما در دوران کودکی و از طریق رابطه کودک- مادر شکل می گیرد. روابط دلبستگی نقش بسیار مهمی در احساس امنیت ما دارند و این ارتباط در کودکی و با والدین شکل می گیرد و در بزرگسالی با یک زوج برقرار می شود. رابطه ناایمن و غیرقابل پیش بینی با والدین موجب شکل گیری دلبستگی ناایمن و در نتیجه بی اعتمادی، مشکل در سازگاری و نارضایتی هیجانی در روابط عاشقانه بزرگسالی می گردد.
در واقع دلبستگی در رابطه والد و کودک به رابطه عاشقانه بزرگسالی انتقال می یابد و می تواند بر رفتار، شناخت و هیجانات فرد از نوزادی تا بزرگسالی ناثیرگذار باشد. دلبستگی در روابط بطور ارادی و داوطلبانه و یا به طور کامل قطع نمی شود و هر گونه خللی در یک رابطه دلبستگی ناخوشایند بوده و موجب سوگواری در فرد می گردد.

بنابراین امنیت را می توان به عنوان هسته نظام دلبستگی در روابط بزرگسالی تعریف کرد که عبارت است از یک رابطه امن با فردی که به او دلبسته ایم و موجب احساس ارزشمندی می شود از این رو دلبستگی نقش بسیار مهم و تعیین کننده ای در سرتاسر عمر آدمی دارد.